انگار اسطوره ها هم باید اقبالشان بلند باشد تا سالهای پیری را در عصر یک اسطوره دیگر زندگی کنند تا به بهانه ساقهایش انسانهای این عصر هم نامشان را بشنوند و یادشان را زنده کنند

وقتی پس از 40 سال پرده کناری میرود و تابلوی تاریخ آشکار میشود، باید حریصانه نگاهش کنیم و لحظه لحظه اش را به حافظه طولانی مدتمان بسپاریم.
ایستادن روبروی تابلوی تاریخ فرصتیست که به این سادگیها بدست نمی آید. باید شانس بیاوریم و در عصر یک اسطوره زندگی کنیم تا با کلید ساقهایش درب تاریخ فوتبال باز شود تا ما خود را در آستانه تالار اساطیر ببینیم. باید ستاره اقبالمان دیگرگونه بدرخشد تا پایمان به عالم کهکشانیهای فوتبال برسد.
اگر تا به حال پدرانمان از پله ، مارادونا و گرد مولر برایمان میگفتند حالا ماییم که از زمانه خودمان برایشان میگوییم. اگر آنها به بهانه غیبت ما و به کمک جادوی زمان، ستاره های عصر خود را رنگ و بوی افسانه زدند و به ما منتقل کردند حالا این ما هستیم که آنها را به تماشای افسانه زنده دعوت میکنیم. آری روبروی تابلوی تاریخ ایستادن اقبال بلند میخواهد، چشمهای خیره و حافظه ای هوشیار برای به خاطر سپردن.

اینبار دست جادوگر زمان در کار نیست و ما هم شعبده بازی بلد نیستیم نه پیاز داغش را زیاد کرده ایم و نه هوس کرده ایم یک کلاغ را چهل کلاغ کنیم. حرف از جوان 25 ساله ایست که در حال بالا رفتن از پلکان تاریخ از کنار افسانه های پدرانمان یعنی پله و گردمولر عبور کرده، آنها را پشت سر گذاشته و در جای بالاتر نشسته است. قصه این است.انگار چرخ زمان برخلاف عقربه های ساعت میچرخد و حالا این فرزندانند که تاریخ را برای پدرانشان بازگو میکنند.

مسی

نامی که بر خلاف کوتاهیش بسیار بلند و عمیق در ذهن فوتبال ریشه زده است. اینبار تاریخ فوتبال پله هایش را به مسی تعارف کرده است و او هم چه سزاوارانه دعوتش را پذیرفته است. تنها یک بازیکن ویژه میتوانست هوس کند رکورد بمب افکن ژرمنها را بشکند. بازیکنی که قطعا میبایست فراتر از بهترین بازیکن فعلی فوتبال یعنی مسی باشد و در این فصل مسی تنها بازیکنی بود که فراتر از مسی بود.

او کامل تر از همیشه بود و با تجربه تر از سالهای قبل اما داستان گلزنی های او به راستی با دیگر مهاجمین و گلزنها متفاوت است. اگر مهاجمان دیگر هدف نهایی کل تیم و تاکتیکهایش هستند و بیشتر روی زدن گل تمرکز میکنند مسی علاوه بر زدن این همه گل بیشترین پاس گل را هم در بارسا میدهد. پاسهای گلی که گاهی ارزششان بیشتر از خود گل است.

نمیدانم فوتبال مسی را به بازی گرفته یا این جوان 25 ساله فوتبال را به بازی گرفته است که دارد یکی یکی رکوردهایی را که تاریخ سالها و دهه ها برای دست چین کردنشان و در کنار هم قراردادنشان زحمت کشیده است یک شبه میشکند. اگر تاریخ هم در مقابل جادوی این ساقها غافلگیر شده باشد درکش میکنم. حتما آن روزی که گرد مولر یک سال را با 85 گل زده تمام کرد تاریخ لبخندی زد و جلوی عدد 85 نوشت رکوردی برای نشکستن. اما شاید اکنون باید حقیقتا به فکر نوشتن این جمله در مقابل عددی باشد که هنوز سال به پایان نرسیده بیشتر از 85 شده است.

پیش از این موی سپیدان زیادی روی کاناپه لم دادند و با لبخندی بر چهره شکستن رکوردشان توسط مسی را تماشا کردند و اینبار نوبت گرد مولر بود تا زیر چتر گلهای مسی به سال 1972 برود و خود را در عصر باشکوه خویش تصور کند. اینبار نوبت گردمولر بود که در شادیهای پس از گل مسی شادیهای پس از گل خود را ببیند. آری این هدیه ایست که به بهانه رکوردشکنیهای مسی به دست اسطوره های فوتبال میرسد. انگار مسی با شکستن هر رکورد صفحه ای از تاریخ را باز میکند، غبار از آن میگیرد، خطوطش را به زمان حال می آورد و در گلوی صاحب رکورد بغضی شادمانه میکارد و گوشه چشمش یک قطره کوچک اشک.

انگار اسطوره ها هم باید اقبالشان بلند باشد تا سالهای پیری را در عصر یک اسطوره دیگر زندگی کنند تا به بهانه ساقهایش انسانهای این عصر هم نامشان را بشنوند و یادشان را زنده کنند. قطعا هر گلی که مسی در سال 2012 زد، شاخه گلی بود پست شده برای سال 1972 و ساقهای جادوگری دیگر.

حالا دیگر جای هیچ شکی نیست که مسی انتخاب تاریخ است و تاریخ مقصد مسی.

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: